نامگذاری سال ۱۳۹۳ با عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» سوالاتی را به ذهن متبادر میسازد که یکی از مهمترین آنها، رابطه فرهنگ و اقتصاد مقاومتی است. برای پاسخ به این پرسش باید دو مفهوم فرهنگ و اقتصاد بهویژه اقتصاد مقاومتی به طور دقیق تبیین شود. مردم فهم و درک روشنی از اقتصاد، مسائل اقتصادی و مشکلات اقتصادی داشته و دلیل آن، ارتباط این مقوله با زندگی روزمره آنان است. اما وقتی بحث اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم اقتصادی ایران از سوی نظام سلطه مطرح میشود، برداشتها از این مقوله متفاوت گشته و بر همین اساس، نیازمند تبیین است. برخی شیطنتگونه از اقتصاد مقاومتی به «اقتصاد ریاضتی» یاد کرده، درحالی که مفهوم و منظور از اقتصاد مقاومتی، غیر از اقتصاد ریاضتی است. به راستی، مفهوم و منظور از اقتصاد مقاومتی چیست؟

با یک عبارت ساده میتوان گفت؛ اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که در برابر فشارها، تحریمها و توطئههای اقتصادی بیگانگان و دشمنان، مقاوم، مستحکم و آسیبناپذیر باشد. رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی، اقتصاد مقاومتی را به این دلیل مطرح فرمودند که اقتصاد کنونی ایران، اقتصادی آسیبپذیر است. اساساً دل بستن غرب به موثر افتادن فشار تحریمها بر ملت و دولت ایران نیز به همین دلیل است. برای نمونه وقتی بخش اعظم بودجه کشور به خامفروشی نفت وابسته است و نفت خام در بازارهای جهانی از سوی شرکتها و کشورهای محدود و تحت نفوذ نظام سلطه خریداری میشود، تحریم نفتی ایران، یک تهدید اقتصادی قابل توجه برای اقتصاد کشور است. تلاش برای برطرف کردن این ضعف و آسیب در اقتصاد ایران، یعنی حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده است. اگر طی چند دهه اخیر با سیاستهای درست از خامفروشی نفت فاصله میگرفتیم و با سرمایهگذاری در بخش پالایش، به جای خامفروشی به سمت صادرات فرآوردههای نفتی میرفتیم، تحریم نفتی ایران نه تنها موثر نبود، بلکه متصور هم نبود. اگر توصیههای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی جدی گرفته میشد و وابستگی اقتصاد ایران را به نفت کاهش میدادیم و در بخشهای دیگر چون بخش صنعت، کشاورزی، معادن و... سرمایهگذاری میشد، امروز تحریم نفتی ایران اساساً امری بیمعنا بود. بنابراین مراد و منظور از اقتصاد مقاومتی، یک اقتصاد پویا، غیروابسته و درونزا و مستحکم و مقاوم در برابر فشارهای خارجی است.
برای درک رابطه چنین اقتصادی با فرهنگ، کفایت میکند فهم درستی از فرهنگ داشته باشیم. مفهوم فرهنگ و مسائل فرهنگی برای عموم، بهوضوح مفهوم اقتصاد و مسائل اقتصادی نیست. برای فرهنگ صدها تعریف ارائه شده و هر کس یا هر گروه از مقوله فرهنگ، تعریف خاص خود را دارد. بنابراین برای دستیابی به تعریف دقیق و صحیح از فرهنگ، باید تأمل و دقت بیشتری داشت. در این نوشتار برای فهم درست از مقوله فرهنگ، جایگاه و اهمیت آن در زندگی فرد و جامعه، به جملاتی از حضرت امام خمینی(رحمهالله علیه) و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) اشاره میشود.
حضرت امام خمینی(ره) میفرمایند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است... آن چیزی که ملتها را میسازد، فرهنگ صحیح است... اگر فرهنگ درست بشود، یک مملکت اصلاح میشود.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در سالهای اخیر درخصوص فرهنگ بسیار صحبت فرموده و در یکی از اظهاراتشان، فرهنگ را به هوا تشبیه کردهاند. هوا از یک طرف نیاز قطعی همه انسانها برای بقا و حیات است و از طرف دیگر، هوای پاک، فرحبخش بوده و هوای آلوده، کسلکننده و کشنده میباشد. معظمله در یکی از فرمایشاتشان، اهمیت فرهنگ را اینگونه بیان میدارند: «برای رسیدن به همه چیزهایی که آرزوی ماست و در چشماندازها و افقهای دوردست تصویر میکنیم، باید فرهنگ کشور، صحیح و پالایش شده در مجرای درست قرار بگیرد؛ نقایص آن تکمیل و ویرانیهایش ترمیم شود؛ جاهای معیوبش اصلاح گردد؛ کندی در حرکت فرهنگی برطرف شود تا بتوان به آن مقاصد رسید.»
تأمل در همین چند کلام نورانی برگرفته از آموزههای اسلامی و فرهنگ دینی و قرآنی، کفایت میکند تا به فهم و درک درستی نسبت به رابطه فرهنگ و اقتصاد مقاومتی دست یابیم. از این جملات به خوبی قابل فهم است که فرهنگ اساس هر حرکت و اقدامی است. برای هر نوع تحول اساسی و دگرگونی بنیادین و درست، باید ابتدا به فرهنگ تحول و دگرگونی بر مبنای صحیح دست یافت. اکنون براساس یک ضرورت دینی و تاریخی، ملت ایران باید اقتصاد ضعیف و آسیبپذیر خود را متحول ساخته و آن را به یک اقتصاد قوی، پویا، مستحکم و مقاوم تبدیل کند. برای این تحول، ابتدا باید تحولات فرهنگی را متناسب با مختصات اقتصاد مقاومتی پدید آورد. تأمل در سوالها و گزارههای زیر این نوع تحول و دگرگونی در عرصه فرهنگی برای رسیدن به یک اقتصاد مقاومتی را بیشتر قابل فهم میکند:
ـ آیا با فرهنگ مصرفگرایی به سبک غربی میتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت؟
ـ آیا با راحتطلبی، تنپروری و روحیه اشرافیگری و تجملگرایی میتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت؟
ـ آیا با مصرف کالاهای خارجی و بیاعتنایی به تولیدات داخلی میتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت؟
ـ آیا با چشم دوختن به کمکهای خارجی و بیاعتنایی به ظرفیتهای درونی کشور میتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت؟
ـ آیا با سوق دادن نقدینگی بخش خصوصی به دلالی و سوداگری میتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت؟
پرسشها و گزارههایی از این دست فراوان و پاسخ آن نیز روشن است. اگر پس از پنج ـ شش سال نامگذاری سالها با شعارهای اقتصادی، آن اهداف مورد نظر حاصل نشده، بهدلیل کمتوجهی یا بیتوجهی در حوزه فرهنگ است. برای تحول اقتصادی و رسیدن به اقتصاد مقاومتی، باید با تحول فرهنگی، تمامی گزارههای مذکور را معکوس کرد. برای نمونه باید آنچنان در کشور تحول فرهنگی پدید آید که استفاده از کالاهای خارجی امری زشت و قبیح تلقی شود و همگان با افتخار کالای ایرانی مصرف کنند. برای رسیدن به آرزوی اقتصاد مقاومتی، باید فرهنگ کار و تلاش و سختکوشی، جایگزین فرهنگ راحتطلبی و عافیتطلبی گردد. باید فرهنگ درست مصرف کردن جایگزین فرهنگ مصرف بیرویه و اسرف و تبذیر گردد. بنابراین میتوان گفت تا در حوزه فرهنگ تحول اساسی رخ ندهد، نمیتوان به تحول اساسی در حوزه اقتصاد امید داشت. در پایان ذکر این نکته ضروری است که مقوله فرهنگ به عنوان شعار سال، اعم از آن چیزی است که در این نوشتار آمد. در این نوشتار فقط اشارهای صورت گرفت به رابطه فرهنگ و اقتصاد مقاومتی، باید مقوله فرهنگ را در دیگر حوزهها نیز تبیین کرد.
نظرات شما عزیزان: